Alliance For democracy In Iran

Please have a look at my other weblog, Iran Democracy - http://irandemocray.blogspot.com/

IMPERIAL EMBLEM

IMPERIAL EMBLEM
PERSIA

Shahanshah Aryameher

S U N OF P E R S I A

Iranian Freedom Fighters UNITE

Sunday, October 19, 2008

IRI ; A NEST OF LAIERS AND CHEATS


سخنرانی افشاگرانه تاج زاده حضرت آیت الله جنتی استاد ارشد جعل دکترای افتخار

مصطفی تاج زاده معاون سیاسی وزارت کشور در دولت خاتمی، در یک سخنرانی بی پرده، برای نخستین بار واقعیاتی پیرامون ستاد ضد اصلاحات و ترکیب دولت احمدی نژاد و رابطه ها و پیوندهای آن با آیت الله جنتی را با ذکر نام افراد فاش ساخت که تاکنون کسی چنین نکرده بود. او که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به دعوت انجمن اسلامی این دانشکده برای حاضران در نشست "کابینه متزلزل" سخنرانی می کرد، از جمله گفت: باید هشدار داد که با روی کار آمدن دولت نهم و حاکمیت اقتدارگرا استقلال کشور تا حد زیادی خدشه دار شده است. در مورد آزادی نیز نسبت این دولت با آزادی مثل نسبت جن با بسم الله است. یعنی دشمن آزادی و نهادهای مدنی و آزاد است. البته در مصاحبه با رسانه های خارجی ایران را آزادترین کشور دنیا معرفی می کنند، اما در داخل با امنیتی کردن فضا همه چیز را کنترل و محدود کرده اند. عملکرد در مورد جمهوری اسلامی نیز همه دانند این نام انتخاب امام بود و همان موقع هم تصریح کردند که این جمهوری مثل بقیه جمهوری هاست. امروز شعار اقتدارگرایان رسما این است که جمهوری اسلامی یک پدیده موقت است و ما باید به سمت حکومت اسلامی حرکت کنیم. تفاوت این دو چیست؟ تفاوت آنها در حاکمیت مردم و دموکراتیک بودن نهادهاست. به همین جهت باید گفت ساختار شکنان اصلی در ایران آقای جنتی و آقای مصباح و دیگرانی هستند که ساختارهای جمهوریت نظام را خدشه دار می کنند و می خواهند به جای آن یک حکومت طالبانی البته از نوع شیعی آن برقرار کنند. سئوال اساسی ما از آنها اینست که تفاوت مدل حکومتیشان با طالبانیسم در چیست؟ بنابراین کارنامه این دولت در رابطه با شعارهای اصلی انقلاب جز در مورد استقلال که آن هم خدشه دار شده مبارزه با دو مورد آخر است. دولت با سوء استفاده از مفهوم عدالت و شعارهای چپ گرایانه، آزادی را از مردم سلب کرده است. در انتخابات مجلس ششم من رئیس ستاد انتخابات کشور بودم و آن انتخابات را سالمترین انتخابات پس از انقلاب می دانم. اما چون نتیجه آن انتخابات مطابق خواست اقتدارگرایان نبود دست به تخلفات آشکار زدند. آقای جنتی و همراهانشان هفتصد هزار رای تهران را بصورت غیر قانونی باطل کرد و آقای حداد عادل به ناحق وارد مجلس شد و آقای دکتر رجایی از لیست خارج گردید. این مجموعه را تیمی اداره می کرد که امروز خود را در دولت نهم بازسازی کرده است. دغدغه و حساسیت اصلی من این قضیه است. کسانی که سعی کردند انتخابات سال 76 و 78 را در تهران و شهرستان ها خدشه دار کنند، امروز بر مسند قدرت نشسته اند. بنده که توان کشاندن آقای جنتی و دوستانشان را به دادگاه نداشتم. شان آن ها اجل از این مسائل بود. حتی پیشنهاد دادم که دادگاه را به خدمت ایشان ببرند که مورد قبول واقع نشد. من به دو دادگاه دیگر امید بسته ام که یکی از آن ها دادگاه اخروی است که بالاخره باید حساب پس بدهند و یکی هم دادگاه مردمی است که باید کم کم تشکیل شود تا خائنان به رای و نظر مردم معرفی و افشا شوند. در آن دوره آقای جهرمی که اکنون وزیر کار است معاون آقای جنتی بود و این تیم را اداره می‌کرد. یکی دیگر از معاونین ایشان هم آقای احمدی نژاد بود که به دستور ایشان به آذربایجان غربی رفت و در انتخابات خوی و ارومیه دست برد . معاون بعدی آقای محمد زاده بود که در انتخابات دوم خرداد استاندار لرستان بود. در شهرهای آن استان 180 در صد واجدین در انتخابات شرکت کردند و 130 درصد به رقیب آقای خاتمی رای دادند. هنگامی که به او گفتند چرا این خیانت و نامردی را کردی؟ گفت: بقیه استانداران نامردی کردند. چرا که آن ها هم قرار بود همین کار را بکنند. ایشان الان استاندار خراسان شده اند. مشاور این تیم هم آقای کردان بود. یعنی آنچه همه خوبان دارند این آقا یکجا دارد. همه جور فساد سیاسی و اداری و مالی. آقای شیخ عطار کسی بود که به اتفاق آقای مصطفوی و غفوری انتخابات تهران را شمردند و پیشنهاد ابطال 530 صندوق را دادند تا آقای حداد وارد مجلس شود و آقای رجایی به مجلس راه پیدا نکند. آقای شیخ عطار هم شد معاون وزیر خارجه و اکنون هم سفیر در آلمان. آقای مصطفوی هم معاون وزیر ارشاد است. یکی دیگر از آن ها هم آقای رحیمی بود که آن زمان استاندار کردستان بود و داستان برگزاری انتخاباتش شهره آفاق است. به نظر من این جریان باید افشا شود و از آنان اسم برده شود. البته بخش هایی از آن ها مثل کردان خود به خود افشا شدند. این ها دست های پاکی بودند که قرار بود با فساد مبارزه کنند. در مورد مدرک آقای کردان باید بگویم که فارغ از این مباحث اگر کسی به شما بگوید یک مقاله بدهید تا من مدرکی از آکسفورد برایتان بگیرم این چه توجیهی غیر از این دارد که شما دارید یک مدرک می خرید؟ چه استنباطی غیر از این می شود کرد؟ بنابراین جعلی در کار نیست و فریب است. بعد با این مدرک حقوق بگیرد و در مقطع فوق لیسانس در دانشگاه تدریس کند؟ البته آقای کردان انصافا با استعداد است و حد او دکترا است. فقط رشته اش را اشتباهی رفته است. باید سیاست می خواند و ماکیاولیسم تدریس می کرد. چون گمان می کنم اگر ماکیاول زنده می شد می گفت حدی که این آدم پیش رفته است را من نرفته ام. در مورد بقیه این دوستان هم به همین شکل است. چند وقت پیش شنیدم آقای باهنر گفتند همین که اصلاح طلبان زنده هستند، زنده بودنشان نشانه رافت نظام است. جالب است بدانید که اگر پرونده عصر عاشورا رو می شد امروز ایشان نمی آمد زنده بودن ما را نشانه رافت نظام بداند. بلکه بیرون بودن خودش از زندان را نشانه رافت نظام می دانست. بحث امروز بنده در مورد باندی است که این سوابقش است و کردان تجسمش.

No comments: