با درود وعرض شادباش به مناسبت شرکت ملت ایران در همایش کورش کبیر سبز باشید امسال تصمیم گرفتم روز کوروش بزرگ رو در پاسارگاد جشن بگیرم. حدود ساعت هشت صبح جمعه بود که رسیدم، بارون خیلی شدیدی می بارید. کلا دیروز هوای استان فارس کاملا بارانی بود.اولین چیزی که توی ذوق میزد پارکینگ پاسارگاد بود که زیبایی! اون در تصویر به وضوح دیده میشهساعت نه بود که در رو به روی بازدیدکننده ها باز کردند. در همان بدو ورود دوربین عکاسی من رو ازم گرفتند. یه مرد ریشو که دائم با بیسیم در حال صحبت بود در جواب اعتراض من گفت که امروز به هیچ وجه کسی اجازه ی بردن دوربین عکاسی و فیلم برداری به داخل محوطه رو نداره البته بعدا یک اتوبوس حامل جهانگردان چینی(دقیقا نمی دونم چینی بودند یا نه اما چشم هاشون بادومی بود)اومد که بیش از چهل توریست رو با خودش حمل می کرد. این توریست ها هر کدوم به جای یه دوربین دو تا دوربین دستشون بود، اینجا بود که فهمیدم خون چینی ها از ما رنگین تره. به هر حال رفتم بلیط بگیرم که فروشنده ی بلیط گفت: «کارت شناسایی» از تعجب خشکم زد، تا به حال ندیده بودم برای فروش بلیط یک مکان تاریخی از آدم کارت شناسایی بخوان، گفتم چیزی همرام ندارم، فروشنده ی بلیط ازم اسم و فامیل و نام پدر و شماره شناسنامه و شماره ی موبایل رو درخواست کرد که این اطلاعات رو توی یک برگه ی آ-چهار می نوشت. مثل بچه کلاس اولی ها، یه خط کش دستش بود و مثلا برای زیبایی کارش کاغذ رو خط کشی می کرد. یه مشت اطلاعات چرت و پرت تحویلش دادم البته گفتم که موبایل ندارم. بلاخره پس از احراز هویت به ما اجازه ی ورود داده شد. مراسم خودجوش قرار بود ساعت دو بعد ازظهر برگزار بشه اما با این وجود ساعت نه صبح علیرغم بارندگی شدید باز هم عده ی زیادی از شهرهای مختلف اومده بودند از سبزوار بگیر تا اهواز تا آمل تا تهران و … چهار نفر از عشایر لر با لباس محلی هم اومده بودند که به اون ها به علت نوع لباسشون اصلا اجازه ی ورود ندادند!! خیلی سریع با چند نفر خودمونی شدم و شروع کردیم به صحبت کردن، هنوز چند دقیقه ای نگذشته بود که یکی از مامورین حراست گفت یه جا جمع نشین، متفرق بشین و اگه حرفی هم دارین در حال حرکت به هم بزنین. جل الخالق، آدم چه چیزهایی که نمیشنوه، خانم نسبتا جوانی که در جمع ما بود به کنایه گفت آره بهتره در حال طواف به دور آرامگاه کوروش حرف هامون رو بزنیم. آرامگاه کوروش بزرگ آرامگاه کوروش بزرگ از نمایی دورتر با وجود این که دوربین های عکاسی رو جمع اوری کرده بودند اما خیلی ها مثل خود من با موبایل عکس می گرفتند، من نمی دونم عکسی که با موبایل گرفته بشه مگه چه فرقی با عکسی داره که با دوربین عکاسی گرفته بشه؟ این هم نشانه ای از خریت مسئولین رژیمه، یکی از بازدید کننده ها که به طور مخفیانه دوربین عکاسی اش رو به داخل محوطه اورده بود توسط مامور حراست شناسایی شد و فیلم رو از توی دوربینش بیرون آوردند و با خودشون بردند!! صاحب دوربین رو هم از محوطه بیرون کردند!! هنوز چند دقیقه ای از بردن شخص حامل دوربین نگذشته بود که یه نفر دیگه رو هم دستگیر کردند اون هم به جرم شعر خواندن! این بیچاره چند بیت شعر برای کوروش سروده بود و اون رو توی جمع خوند اما هنوز ده دقیقه نگذشته بود که سه نفر لباس شخصی با یه ماشین مزدا اومدن و بردنش و تا آخر هم من متوجه نشدم که چه بلایی سرش اومد. وجود یک نمازخانه در کنار آرامگاه کوروش از اون کارهایی هست که فقط از دست مسئولین رژیم منحوس جمهوری اسلامی بر میاد، من که ندیدم کسی وارد اون جا بشه. ساعت یک، بارون کاملا قطع شد اما خبری از جمعیت نبود، نگاهی به ورودی انداختم، جمعیت خیلی زیادی پشت در ایستاده بودند اما به هیچ کدام اجازه ی ورود نمی دادند، چند برابر همین جمعیت هم در ورودی ابتدایی پاسارگاد بودند که اون جا رو هم مامورین بسته بودند و به بهانه ی خراب شدن پل نمی گذاشتند کسی وارد بشه. ده دقیقه به دو همه رو از محوطه بیرون کردند، اعتراض های مردم به جایی نرسید، همه با هم تصمیم گرفتیم به ورودی ابتدایی پاسارگاد بریم، جایی که نزدیک به هزار ایرانی تجمع کرده بودند. ورودی ابتدایی پاسارگاد عکس پایین مربوط به ورودی ابتدایی پاسارگاد، سی ثانیه قبل از حمله ی مزدوران رژیم به مردمه. من در زمان حمله ی این مزدوران داشتم با موبایل صحبت می کردم و نتوستم از صحنه های درگیری عکس بگیرم. هیچ کس انتظار این وحشی بازی رو از طرف رژیم نداشت، ما همه تصور می کردیم این ها فقط برای ترساندن مردم اومدن اما وقتی ضربه ی باتوم یکی از بسیجی ها رو روی کمرم حس کردم فهمیدم که سخت در اشتباه بودم. نیروهای رژیم به دو دسته تقسیم شدن، گروه نخست افراد پیاده رو کتک می زدند و گروه دوم با پرتاب سنگ! شیشه های اتوموبیل هایی که از صحنه می گریختند رو می شکستند. به زور و زحمت تونستم از زیر دست و پای مامورین رژیم فرار کنم، در حدود چهل پنجاه نفری رو دستگیر کردند، شیشه های بیش از هفتاد اتوموبیل رو هم شکستند. قسمت اول فیلمی رو که آماده کردم در این آدرس ببینید http://video. قسمت دوم فیلم http://video. |
PART ONE
No comments:
Post a Comment