Alliance For democracy In Iran

Please have a look at my other weblog, Iran Democracy - http://irandemocray.blogspot.com/

IMPERIAL EMBLEM

IMPERIAL EMBLEM
PERSIA

Shahanshah Aryameher

S U N OF P E R S I A

Iranian Freedom Fighters UNITE

Tuesday, March 11, 2008

Gerrymandered The Election! Who are you kidding? This is a non Election


بھ باور من عدم شرکت در حوزه ھای رای گیری یعنی دفاع از حق انتخاب شدن و انتخاب کردن
و تشویق مردم توسط سازمانھا و احزاب سیاسی و شخصیت ھای شناختھ شده برای حضور در حوزه ھای رای گیری بھ منزلھ تائید نقص آشکار حقوق انسانھاست.

آیا بھ دفاع از حقوق انسانھا پایبند می باشیم؟
Please read this :
http://www.sendspace.com/file/ekwuy7
نمايش انتخابات
بيستم اسفند 1386

از انتخابات در کشورهای آزاد جهان بعنوان اهرمی بنيادين در نيل به حاکميت ملت نام برده می شود ، بديگر سخن اعتبار هر همه پرسی به ميزان مشارکت و نقش آزادانه ی مردم در آن سنجيده می شود ، از نگاه ديگر اعتبار بين المللی هر نظام نيز به ميزان تحقق حاکميت ملت و نقش مردم در اداره جامعه ارزيابی ميشود .
درست از اين زواياست که از انتخابات يا همه پرسی در نظامهای پارلمانی بعنوان مهمترين اهرم
اداره ی ملت بدور از کردارهای خشن و خشونت آميز ياد می شود .
بنيادی ترين ويژگی سامان های مردمسالار را داشتن مجلسی ملی و نمايندگانی آگاه ، کارآمد تشکيل می دهد . برپايی چنين مجلس پر توان ، کثرت گرا می تواندخواسته های ملت و حقوق ملی را در تمامی ميدان های ملی و بين المللی نمايندگی و تضمين کند ، چنين پارلمانی اساسی ترين شرط های حاکميت دموکراسی است .
در کشورهای غير دموکراسی يا مدعی دموکراسی چون باور به مشارکت واقعی مردم نهادينه نشده و مردم تنها بصورت کميتی عددی برای تأييد صوری عملکردها و چهره مردمی دادن به رفتارها به ميدان آورده ميشوند ناچار از زور به عنوان ابزار اداره جامعه استفاده می شود ، در پاره ای از اين کشورها با تمهيداتی در مسير گزينش مستقيم مردم سد ايجاد کرده و به آن ظاهر قانونی هم داده می شود و انتخابات را از فلسفه وجودی آن کاملاً تهی و کشور را به کژ راهه می برند ، اين رفتارها باعث می شود ، انتخاب کنندگان از انتخاب فرد دلخواهشان محروم شده و مردم مجاز نباشند آزادانه نامزدهای خود را برگزينند ، بلکه از ميان چند نفر که حاکميت پس از عبور از
صافی هايی نظير شورای نگهبان (نهاد نظارتی ) با آنها موافقت کرده است و مجبور به انتخابند.

هستند بسيار که شايستگی و لياقت مديريت جامعه را دارا می باشند ،ولی نهادی که مسئول نظارت بر جريان انتخابات است ، مانع اين امر می شود آنهم با دلايلی که تنها برای خود و در ساختار خود ساخته و تفسير کرده قابل دفاع است ،نه ساختار دموکراسی های جهان ،در کشور ما شهروندان را دو درجه کرده اند "خودی و غير خودی " و برای غير خودی هيچ حقی قائل نيستند اين اعمال مخاطره آميز بوده و به يگانگی ملی صدمه زده و ميزند . نتيجه آن اينست که روز به روز دامنه انتخاب شوندگان کم و کمتر شده به تبع آن از تعداد انتخاب کنندگان نيز کاسته می شود ، بطوريکه در تهران 12 ميليونی در انتخابات شورای شهر تنها در صد کمی از حائزين شرايط در انتخابات شرکت جستند .اساسا منتخبين چنين روندی چگونه ميتوانند با چنين پشتوانه ای در راستای منافع جمع حرکت کند و مدافع منافع جمع باشد ، جز اينکه در بهترين شرايط از منافع انتخاب کنندگان خود حمايت خواهند کرد ، حاکميت چون با بی تفاوتی يا مخالفت های مردم روبرو می شود ، ناچار از کاربرد ابزار زور است و اينگونه است که زور بعنوان راه حل نهايی مطرح خواهد شد . ادامه اين روش واکنش های بی شماری را بدنبال خواهد داشت که نتيجه آن بی تفاوتی بيشتر و سپس بريدن مردم از دستگاه حاکمه است و .....
در جامعه هايی که به رغم ادعای دموکراسی کار بدستانش توجهی به خواست و نياز ملت ندارند ، پديده ی اپوزيسيون نيز به رسميت شناخته نمی شود و در نتيجه در چنين تفکری اساسا اجازه مشارکت در پست های تصميم گيری را تنها حق افراد و گروههای خودی می دانند و هيچگونه حقی در اين زمينه ها برای غير خودی ها قائل نيستند ، جز نمايش رأی دادن . با اين ترتيب تمام قدرت در دستان شماری اندک بصورت گردشی خواهد چرخيد و جامعه در راستای دو قطبی شدن سرعت خواهد گرفت و ، عدالت اجتماعی ،امنيت ملی ،ثبات سياسی توازن معقول اقتصادی ، رفع تبعيض های قومی و جنسيتی و آزاديهای فردی و همگانی به زير پرسش مي روند .

آنگاه حکومتی که به هر وسيله و هر دليلی خود را از ملت و خواسته هايش جدا کرد ، برای حفظ خويش ناگزير به بحران سازی و دشمن افزايی روی می آورد . امروز ميهن ما با شرايطی روبروست که حاکی از نابسامانی و ناکارآمدی و نا هماهنگی در بخش های گوناگون و سياستگزاری ها در اداره امور داخلی و خارجی است .
به باور ما راه برون رفت از معضلات پيش روی ، باور راستين و تکيه بر نيروی لايزال ملت است تا سرزمين مان ، ملت شريفمان و آينده جوانانمان در جهانی که گرداگردمان متجاوزان در کمينند ، به منبع الهام تمامی رهبران بزرگ که ملتهايشان بودند روی آورند ، نه با رفتارهای خشن و ممنوعيت ها ، نه با ايجاد سد و مانع کردن ها ، نه با خشونت ، اين دور بايد پايان يابد .

برای الهام گرفتن از ملت بايد زمينه های گزينش راستين نمايندگانش را در انتخابی سالم فراهم آورد.آزادی گفتار و نوشتار برای همه تضمين شود ، زندان سياسی و عقيدتی نداشته باشيم ، هموطنان کوچ کرده به هر دليل به ديار بيگانه اجازه بازگشت يابند ، در غير اينصورت مجلس را نميتوان خانه ملت دانست و ميزان رأی ملت نخواهد بود و در اين صورت حاکميت ملی ،استقلال ،منافع ملی ،رشد و توسعه ، عدالت همگانی و حقوق قوم ها ، زنان و کودکان در جامعه از ديدگاهی خاص و تنگ نظرانه مد نظر قرار خواهد گرفت .
آيا بدون رعايت حقوق شهروندان بنيان های حاکميت ملت سست ،نخواهد شد؟ آيا توجه نمی کنند اتخاذ تصميمات جناحی و رفتار "سکتاريستی " حکومتگران ، اصل جمهوريت را بی رنگ و بی رنگ تر کرده است ؟ آيا تنها با دادن شعار آزادی می توان به ندای شهيدان پاسخ درست داد که خواستی جز سربلندی ميهن و ملت ، استقلال و آزادی و عدالت همگانی نداشتند .بايد متوجه بود که اگر ميزان رأی ملت نشد ، جامعه زمينه ساز رشد خودکامگی وظهور خودکامگان می شود و به دوران ملوک الطوايفی و خان و خانی برگشت خواهد کرد و از حاکميت ملی و استقلال جز نامی نخواهد ماند .

امروز پرسش بزرگ اينست آيا تغييری در اين روابط ايجاد شده است که بايد انتظار موفقيت از منتخب مردم و يا از مجلسی که با اين محدوديت ايجاد شده است داشته باشيم ؟ به باور ما تا مردم نتوانند بدور از بند و بست و محدوديتها و اعمال نفوذهای خلاف اراده ملی و بدور از پالايش و تصفيه ،نامزدهای برگزيده ی راستين خود را انتخاب کنند ، نه مجلس و نه دولت دارای اختياری حتی در حد همين قانون اساسی فعلی هم نخواهند بود ...
اکنون که به شيوه های گوناگون مجال ورود به برگزيدگان واقعی ملت داده نشده است ، مجلس را ديگر نمی توان خانه ملت ناميد و شرکت در چنين انتخاباتی نه تنها بی فايده بلکه به مسخره گرفتن ملت ايران است .

تحریم انتخابات به معنی نفی و انکار تمامیت حکومت اسلامی در همه اشکال و مظاهر آن است
نمایش انتخابات رژیم اشغالگر اسلامی را تحریم کنیم

March 10, 2008

حقانیت بخشی انتخابات مجلس هشتم برای رژیم اسلامی فوق العاده مهم و سرنوشت ساز است. اکنون که جمهوری اسلامی همه تخم مرغ هایش را در یک سبد گذاشته است، برماست که سبدش را واژگون کنیم.

سیامک مهر
این حقیقت که ملت ایران در مقابل و در مقابله با جمهوری اسلامی، با آلترناتیو و بدیلی سازمان یافته و با رهبری مشخص و برنامه و پلاتفرمی تبیین و تدوین شده روبرو نیست، به هیچ وجه به معنی دست شستن از مبارزه و تن سپردن به خواسته های رژیمی استبدادی و شرور نیست. فقدان آلترناتیو و وجود چنین خلائی همراهی با شعارهای رژیم و شرکت در انتخابات پیش رو را توجیه نمی کند و بیشتر خامی و افسردگی برخی افراد و گروه ها و نیروهای سیاسی را به رخ می کشد. تجربه های سیاسی و مبارزاتی بومی و جهانی به خوبی نشان می دهد که رهبری و سازمان یابی آلترناتیو، همواره پس از تضعیف و عقب نشینی نیروهای سرکوبگر که غالباً به دنبال یک همبستگی ملی خود جوش و نافرمانی مدنی گسترده روی می دهد، به طور خود به خود و بر اساس گزینش روح جمعی و قواعدی نانوشته، پیدا و آشکار گشته و ظهور می یابد.
با تحریم وسیع و یکپارچه انتخابات مجلس هشتم از سوی ملت ایران، حکومت اسلامی به ناگزیر هم در داخل و هم در برابر افکار عمومی جهانیان در موضعی قرار می گیرد که هرگز قادر به کنترل نظم سابق و خشونت و سرکوبگری از نوع شناخته شده و مسبوق به سابقه نخواهد بود و ناچار خواهد بود برای حفاظت از خود به حکومت نظامی متوسل شود که به معنی دمیدن در سر گشاد سرنا و آغاز فروپاشی جمهوری اسلامی است. دقیقاً پس از این آغازه است که نطفه های نظم و نظامی که همگان بر ویژگی ها و مؤلفه های آن - که عبارتند ازحق سکولاریسم، آزادی، دموکراسی و بشر - که در طی سی سال مبارزه قلمی و قدمی اشتراک نظر و توافقی ضمنی یافته اند بسته می شود و از دل و درون آن، رهبری و سازمان یابی برای وارد کردن ضربه نهایی شکل می گیرد
ضروری است به این حقیقت توجه کنیم که با وجود نظام جمهوری اسلامی در ایران، پرهیز از جنگی ویرانگر در آینده به هیچ طریقی ممکن نیست. حکومت اسلامی با ملت ایران، با جهان، با آزادی، با تمدن و با نوع بشر و کرامت انسانی وی دارای مشکل و تضادی اساسی، حل ناشدنی و غیر قابل رفع می باشد. رژیم اسلامی بنا به ذات و گوهر تمدن ستیز، خردستیز و دشمنی ایدئولوژیک با جهان غرب و دستآوردهای بی نظیری چون مدرنیته، دموکراسی، سکولاریسم، حقوق بشر و دانش های مدرن، تا زمانی که در حاکمیت به سر برد میهن ما را در تحریم و انزوایی برزخی فرو خواهد کشید و هست و نیست و آینده ملت را نسل در پی نسل تباه خواهد ساخت. برای پرهیز از نابودی یکپارچکی و تمامیت ارضی ایران و برای جلوگیری از گسیختن و از هم پاشیدن شیرازه ملی ملت ایران، اقدامی عاجل جهت از میان برداشتن رژیم اسلامی، تنها و تنها چاره و ضرورت و وظیفه و مسئولیت ملی و مدنی و اخلاقی و تاریخی ملت ایران از هر قوم و گروه و قشر و طبقه و صنف است.
شبح و خطر دائمی جنگ و حمله نظامی، وضعیتی داموکلسی به وجود آورده که آثار منفی و زیان بار آن در همه حوزه های سیاست، جامعه، فرهنگ و بویژه اقتصاد غیر قابل محاسبه است. چنین شرایط ناامنی اگرچه جامعه را از حالت تعادل خارج ساخته، اما نظام اسلامی را به خاطر وجود فلسفه حیاتی اش مبنی بر زندگی در وضعیت هرج و مرجِ منظم و یا به عبارتی پاسخ دادن به هر بحران با بحرانی دیگر، یاری و کمک فراوانی رسانده است. این فقط متعلق به دوران هشت ساله آخوند خاتمی نبود که زمامداران حکومت اسلامی هر9 روز یک بحران می آفریدند؛ بلکه از ابتدای تشکیل حکومت فقها به عنوان یک استراتژی، یک راهکار و شیوه ناگزیر زمامداری آخوندها به دلیل نفس غیردموکراتیک و جابرانه و ضدمردمی این حکومت اتخاذ گردیده است. جمله « این جنگ نعمت است و اگر بیست سال هم طول بکشد ادامه می دهیم» ناظر بر همین حقیقت بود. تداوم این وضعیت اگر برای حاکمان رژیم اسلامی وسیله حفظ قدرت و چپاول سرمایه ها و ثروت های ملی را فراهم آورده، اما به همین دلیل برای منافع ملی و آینده ایران و سرنوشت فرزندان ما فاجعه بار است. این ما، ملت ایران است که باید با اتخاذ یک تصمیم قاطع و پرقدرت به این شرایط جهنمی پایان بدهد.
حقانیت بخشی انتخابات مجلس هشتم برای رژیم اسلامی فوق العاده مهم و سرنوشت ساز است. اکنون که جمهوری اسلامی همه تخم مرغ هایش را در یک سبد گذاشته است، برماست که سبدش را واژگون کنیم. اکنون باری دیگر فرصتی غیر قابل بازگشت در پیش روی ماست. با تحریم گسترده انتخابات مجلس اسلامی که هرگز پارلمان و مجلسی ملی نبوده و نیست و با خالی گذاشتن حوزه های انتخابیه می توانیم آنچنان ضربه ای به رژیم اسلامی وارد آوریم که هرگز کمر راست نکند و از زمین برنخیزد. می توانیم هریک از صندوق های آراء انتخابات مجلس هشتم را به تابوتی برای دفن زمامداران نظام فقاهتی تبدیل کنیم.
جمهوری اسلامی رژیمی است یک دست و یکپارچه که صحبت از جناح های درون رژیم بازی سیاسی خود رژیم و سرگرمی سیاسی کارها و روزنامه نگاران جهان سومی و عقب مانده است. هنگامی که آخوند موسوی لاریِ اصلاح طلبِ دوم خردادی، تقاضای نظارت قانونی از سوی سازمان های بین المللی بر انتخابات را خیانت می خواند و حزب مشارکت اسلامی برای مرگ عماد مغنیه تروریست تحت تعقیب، اعلامیه تسلیت صادر می کند، افتادن در دامچاله چنین مباحثی نشان از عدم بلوغ سیاسی است. بازیچه کوتوله هایی است که تلاش رژیم برای دستیابی به سلاح اتمی و فراوانی گوشی های تلفن موبایل در دست مردم را نشانه مدرنیزم می دانند.
دل بستن به نمایش انتخابات رژیم اسلامی به امید راه یافتن تعدادی اندک نماینده خنثی و مخنث ویا زنان از به اصطلاح جناح های میانه رو و از روستاها و ده کوره های دوردست که نظام و دستگاه های نظارتی نسبت به آنان حساسیت کمتری نشان داده است، فکری ساده لوحانه و نتیجتاً تفرقه انداختن در میان ملت و همبستگی ملی جهت تحریم گسترده انتخابات است.
از طرفی اعتراف و اقرار نامزدها به اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی، و وفاداری به قانون اساسی و اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه اگر بر فرض بنا بر مصلحت و گذشتن خرشان از پل بوده باشد و دروغ گفته باشند، نشان از بی اخلاقی و بی شرفی سیاسی است و ملت ایران به چنین نمایندگان و وکلایی نه امروز و نه در فردای زیبای ایران هرگز احتیاج نخواهد داشت. بنابراین نامزدی که به هر دلیل و بهانه ای چنین تعهد و التزامی را امضاء کرده باشد، جایی در میان ملت و در صف آزادیخواهان ندارد، نه امروز، نه فردا. دل خوش کردن به ورود چنین نامزدهایی به مجلس است که برخی را در تصمیم گیری برای تحریم قاطعانه انتخابات دچار دودلی کرده و زبانشان را به لکنت انداخته است. اساساً اعتقاد و التزام عملی به اسلام و نظام جمهوری اسلامی و وفاداری به قانون اساسی آن و اصل ولایت مطلقه فقیه، هر فردی را از دایره ایران و ایرانی خارج ساخته و به ضد ایرانی و دشمن و بدخواه ملت ایران تبدیل می کند. اینان بند ناف خود را از زهدان و دامن پرمهر ایران بریده اند.
تحریم انتخابات و خالی گذاشتن حوزه های انتخابیه صرفاً و تنها یک عمل سیاسی نیست. تحریم حتا یک تشبث ساده به حقوق قانونی خود هم نیست. بلکه دفاعی اخلاقی از حیثیت و حرمت و کرامت انسانی فرد فرد ملت در برابر وهن و تحقیر و تجاوزی است که بی امان و پیوسته از سوی زمامداران جابر حکومت اسلامی نسبت به اراده و اختیار و حق انتخاب آزادانه شهروندان صورت می گیرد. نظارت استصوابی شورای نگهبان که در دوره پیش رو به هیئت های اجرایی وزارت کشور نیز گسترش یافته و از آن جا آغاز شده، توهین مسلم و آشکاری است به درایت و فهم و شعور یکایک افراد جامعه.
تحریم انتخابات به معنی نفی و انکار تمامیت حکومت اسلامی در همه اشکال و مظاهر آن است.
در هر صورت مسلم است که از صندوق های انتخابات بیست و چهارم اسفندماه مجلسی بیرون خواهد آمد که درواقع شعبه و شاخه ای از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. تشکیلاتی که در لیست سازمان های تروریستی قرار گرفته و سازمانی است در ردیف حماس و حزب الله لبنان و جهاد اسلامی. اینان که صلاحیتشان برای نامزدی تأیید گردیده، تروریست ها، پاسداران، بسیجی ها، لباس شخصی ها و یاران و همکاران مقتدا صدر و حسن نصرالله و عماد مغنیه اند و هیچ نسبتی با ملت ایران ندارند.
بدون تردید جمهوری اسلامی پس از انتخابات بیست و چهارم اسفند ماه آشکارا و بیش از پیش به نظامی پادگانی و امنیتی تغییر شکل خواهد یافت که جز با اعلام وضعیت فوق العاده و حکومت نظامی قادر به ادامه حیات خویش نخواهد بود و بدون شک پس از آن است که مبارزه با نظام فقاهتی اسلام از شکل اندرز و نصیحت و توصیه و تئوری بافی خارج شده و ملت ایران تکلیف خود را با حکومت گورکن ها و ماموت های عصر یخبندان در خیابان ها روشن خواهد ساخت

http://www.IranPressNews.com/

http://www.youtube.com/watch?v=58SISrtW4jY&eurl=http://www.iranian.com/main/singlepage/2008/prank-call-voa
حتما اينرا ببنيد به ويژه آنها که به تلويزيون و راديو های لسن آنجلسی و يا سوئدی ويا پاريسی اعتبار می دهند...

No comments: