پاسخ به تاریخ
نوشته: محمدرضا شاه فقید
پیش گفتار:
اکنون بیش از یک سال از انتشار آخرین کتابم در تهران می گذرد. کتابی آکنده از امید که در آن عقاید و آرمانهای خود را درباره آینده مردم ایران ارائه داده بودم. آینده ای که ارزو داشتم تا حد امکان نیک فرجام و سعادتمند و پررونق باشد و زیبنده کشوری شود که با تاریخ چند هزار ساله اش همواره یکی از پایه گذاران اصلی تمدن جهانی بوده است. دلم می خواست در آستانه ورود به هزاره سوم، ایران به صورت کشوری درآید کاملا مدرن با ملتی پیشرفته و جامعه ای متحول. مردمانش از سطح آموزشی مترقی برخوردار شوند؛ اقتصادشان پر رونق؛ و بنیاد حاکمیتشان بر یک دموکراسی واقعی استوار باشد. آرزو داشتم نسلهای آینده ملت ایران بتوانند با سربلندی جایگاهی را که در میان خانواده بزرگ بشری شایسته آنان است به دست آورند و موفق شوند با افتخار به مسئولیت های خود عمل کنند. امیدوار بودم سایه قرون وسطایی که نیم قرن پیش ایران از سر خود دور کرده بود؛ برای همیشه از کشور دورباشد و نوری بر ایران بتابد که از تمدن و فرهنگ ایرانی نشات گرفته است. در تمام مدت سلطنتم همواره برای دستیابی به همین آرزو زیسته ام و بایدبگویم که این آرزو نیز در اواخر سلطنتم می رفت تا جامه عمل به خود بپوشد. در راه نیل به این هدف من تلاش فراوانی کردم و با موانع و مشکلات متعدد به مبارزه برخاستم. ناگزیر بودم با انواع توطئه گری ها و تحریکات چه در داخل و چه در خارج کشور مقابله کنم. با شرکتهای چند ملیتی قدرتمند در حالی ستیز می کردم که بسیاری از مشاورانم مرا از این کار باز می داشتند. البته ممکن است طی این مدت اشتباهاتی مرتکب شده باشم اما اطمینان دارم که مبارزات طولانی من هرگز در زمره خطاهایم نبوده است.
در این کتاب قصد دارم نشان بدهم که چرا در راه رسیدن به اهداف پافشاری می کردم؛ چرا می خواستم جامعه ای بر اساس عدالت اجتماعی و نه مبارزه طبقاتی بنا کنم؛ جامعه ای که همه در آن یکپارچه و وابسته به یکدیگر باشند. و گفتنی است که چون با همه کشورهای جهان چه دنیای غرب چه کشورهای بلوک شرق و چه جهان سوم، حسن تفاهم داشتم، این امکان برایم فراهم آمد که بتوانم در محیطی آکنده از صلح و صفا؛ کوشش خود را برای رساندن ایران به تمدن بزرگ دنبال کنم. در نهایت وظیفه خود می دانستم که نشان دهم چگونه یک ملت می تواند رو به سراشیبی زوال برود. و چگونه آنچه به لطف پروردگار و با همت و سخت کوشی ملتی فراهم آمده بود، نابود شد و از بین رفت تا شاهدی در مقابل تاریخ باشد.
برای ادامه به اينجا کليک کنيد
No comments:
Post a Comment