انقلاب اسلامی وارتجاعی ١٣۵٧ خورشيدی نيز دشمن مشترک همگان
بود.
در دورانی که هنوز شاه در اريکه قدرت بود ، اين ملايان بودند که دشمن
ترقی خواهی ودمکراسی و مدرنيته بودند و آنها همواره بانی همه عقب
ماندگی های سده های گذشته بودند.
ناصر الدين شاه قاجار سه بار به خارج سفر کرد تا از پيشرفت های اروپا
در عصر خود باخبر شود، او در سفر هايش به اروپا از ترقيات آنها در
حيرت فرو می رفت و عزم آن می کرد که همه آن پيشرفت ها را به ايران
بياورد اما در برگشت از سفر فرنگ ، آخوند ها همه آرزوهايش را نقش بر
آب می کردند و از اقدام هر گونه نوسازی جلوگيری می کردند.عصر قاجار
بدان سان گذشت وانقلاب مشروطيت که حامل پيام پيشرفت وترقی بود اما
به شکست انجاميد. با ادامه جامعه عقب مانده که همواره آرزوی ملايان
بوده است تا بر شانه های انسانهای گرفتار آمده به دين اسلام و باورهای
قرون وسطائی ، همچنان فرمانروائی کنند ، طبيعی است که سرزمين ما
شاه عقب مانده و کمونيست عقب مانده هم خواهد داشت.
اين برهان را که گفتم اصل تغيير ناپذير نمی باشد ، بلکه در نقاطی از تاريخ
جهان ، شاهانی هم بوده اند که بطور استثنائی با يک جهش تاريخی باعث
تحول شگرفی در جامعه گرديده اند که کارل مارکس از آنها بعنوان جوامع
استثنائی ياد می کند؟ جامعه هائی مانند ژاپن ، آلمان، انگلستان در تاريخ با
اراده شاهان از مرحله فئودالی به دوران سرمايه داری هدايت گرديدند که
بنياگذار کشورهای قدرتمند و متحول در راه رسيدن به دمکراسی
گرديدند.همين روند می توانست در دوران امير کبير و شاهان قاجار به
واقعيت بپيوندد که آخوندها مانع عظيمی در راه رسيدن به آن گرديدند و
امير کبير جان خود را نيز در اين راه از دست داد. يکی از تلاشهائی که
می توانست همواره سنگ ينای خوبی برای تحول باشد همانا پيشرفت
علمی و پژوهشی وتحقيق وشناخت وسياحت جهان و مبارزه با جهالت
دينی و پيشرفت هنر وسينما و ورزش که می توانست جامعه را در
بازشناسی توانا گرداند که طبعا شاه در اين مواقع مانعی ايجاد نمی
کرد. جامعه عليرغم استبداد پادشاهی می توانست ره آوردهای علمی را به
ايران بياورد که فقدان آن تا کنون احساس می شود.
آيا اثر اقدامات احمد شاملو در همکاری با خانم فرح ديبا در راه
اندازی کانون پرورش فکری و ايجاد کتابخانه ونشر وتوسعه کتاب
های علمی بيشتر بود يا مبارزه چريکی ؟
در روزهائی که دکتر مصطفی رحيمی در رد نظريه مبارزه مسلحانه مطلب
کوتاهی نوشت ، چريک ها آنچنان برخورد زشتی با آن انسان فرهيخته از
خود بروز دادند که شباهت زيادی با برخورد های انصار حزب الله کنونی
را می توانست داشته باشد!!
تا کنون هيچ برخورد علمی وصادقانه با آسيب های مشی چريکی
بعمل نيامده است. مشی چريکی هم مبارزه برای دمکراسی را به عقب
انداخت و هم مغزها را تهی نمود و دستگاه سرکوب وشکنجه را به سيستم
تبديل نمود و تمام نيروهائی که به مبارزه مسلحانه اعتقادی نداشتند نيز در
آتش سرکوب به مانند هيزم خيس وخشک سوختند وخاکستر شدند و تنها
آخوند که به مبارزه مسلحانه هم اعتقادی نداشت در مساجد وتکايا وحسينه
ها در کنار مردم ماند وقدرت را مثل حلوا از آن خويش نمود!!
باری همه ما تکاليف خود را بدرستی انجام نداديم و حالا
با همه بحالت طلبکارانه برخورد می کنيم.
اگر داريوش همايون که يکی از عوامل سياسی زمان شاه نيز بوده به
گنگره سازمان اکثريت پيام می فرستد وچريک وزندانی سياسی دوره شاه
جمشيد طاهری پور از آن بعنوان آغاز گفتمان سوسيال دمکراسی استقبال
می کند، پس خود نشانه روند تفاهم وآشتی ومعذرت خواهی از رفتاری
های گذشته می باشد ونبايد به زبان عاميانه" مته در خشخاش "بگذاريم
واز يک انسان بخواهيم که نامه کتبی و توبه نامه بنويسد.
در افغانستان کمونيست ها با سياست های حزب توده
ايران به اين فاجعه دچار شده اند که تا صد سال ديگر به
روزهای خوش و آرام ظاهر شاه نخواهند رسيد.
يکبار برای هميشه بايد بپذيريم که کمونيست ها در همکاری با آخوند ها در
انقلاب ارتجاعی واسلامی ١٣۵٧ خورشيدی به يک " دمل کهنه وچرکين
نيشتر زدند وازدرون آن دمل سرطان زا تا به امروز همچنان چرکهای کهنه
از قرون واعصار گذشته بيرون می آيد"!!
در حال حاضر کار ما به جائی رسيده است که بايد با
سنگسار کردن مبارزه کنيم!! در دوره شاه چه کسی
تصورش را می کرد که کار به اينجا کشيده شود؟
سئوال اساسی از همه مبارزان در راه آزادی در اينجاست که آيا در دوره
مبارزه عليه استبداد شاه آيا هنوز عليه خاندان قاجار هم مبارزه می کرديم
يا نه؟ طبيعی بود که ديگر کسی عليه شاهان قاجار مبارزه نمی کرد عليرغم
اينکه بقايای خاندان قاجار هنوز در خارج کشور ادعای سلطنت وبرگشت
به حکومت قانونی خود را تبليغ می نمودند، چراکه سلسله شاهان قاجار
ديگر منقرض شده بود واين خاندان پهلوی بود که مانع دمکراسی وآزدای
سياسی شده بود و طبيعی بود که مبارزه برای آزادی با شخص شاه
روبروشده بود نه خاندان قاجار که ديگر در حاکميت نبودند.
در حال حاضر نيز اين جمهوری اسلامی است که ايران
را به پنجاه سال يا بيشتر و عقب تر رانده است نه
حکومت پهلوی!!
چشمهايمان را باز کنيم و بدون آنکه گذشته را فراموش نمائيم با تمام نيرو
با دژخيم حاکم بر ميهنمان به کارزار بپردازيم وفراموش ننمائيم که مبارزه
با اين رژيم در اين اوضاع بين المللی به سادگی مبارزه دوران شاه نيست
اين دوره،، دوره ديگريست که بايد هوشيار باشيم .
بايد قبول کنيم که شاه بسيار عاجزانه قدرت را تحويل داد
ورفت ولی اين ديوانگان تاريخ تا منطقه را به آتش نکشند
دست بردار نخواهند بود پس نيروهايمان را فشرده کنيم و با
ياد آوری از روزهای سخت و دلخراش گذشته مانع مبارزه
کنونی خود نشويم .
من می گويم همه ما در پيشگاه تاريخ پاسخگو هستيم نه فقط
شاه!!
از جلال آل احمد تزوير کار که از غرق شدن صمد بهرنگی در رود
ارس گرفته تا يک حماسه سا خته شود تا شاه را نابود سازد تا خونريزی
درونی سازمان مجاهدين خلق که سازمان چريکهای فدائی خلق از آن
پرولتريزه شدن نويد بخش ياد نمود که همه اينها مثنوی هفتاد من می
شود.شايان توجه اينجاست که صمد بهرنگی عليرغم اينکه از نام وغرق
شدنش سوء استفاده نمودند همچنان انسان شريف و بزرگی برای ما است
واو خود در اين توطئه مزورانه بی تقصير می باشد .
باری تمام سخنم در اين نکته خود را متجلی می کتد که از دوران
شاه طوری سخن نگوئيم که رژيم اسلامی برای مشروعيت خود
استفاده ببرد، چراکه اين رژيم بارها به ملت بی پناه ايران گفته است که به
حکومت رسيدن آخوندها به حاکميت ايران يک " موهبت الهی "
است که نصيب ملت ايران شده است وملت ايران بايد هميشه شکر گذار
باشند که آنها ملت ايران را از دست رژيم شاه برای هميشه نجات داده اند.
من خود يک جمهور يخواه پارلمانتاريسم هستم اما از همکاری با هر
ايرانی که در راه محو کامل رژيم اسلامی ، تضمين حقوق اقوام در ايران،
تامين حقوق شهروندی برای مردم ايران ، اجرای تمام و کمال حقوق بشر
وکنوانسيونهای الحاقی آن در ايران، آزادی بيان ونشر وآزادی دمکراسی
با هر مرام ونظام فکری آماده رايزنی و کار پردازی می باشم واينکه آن
شخص بدنبال نظام مشروطه می باشد به بنده سرايت نخواهد کرد .
اما در يک مورد بايد با آن شخص به توافق اصولی
برسم که نظام آتی ايران را نه من تعين می نمايم نه
ايشان!! بلکه اين مردم ايران هستند که با هوش و ذکاوت وخرد جمعی
خود شکل نظام آينده ايران را تعين خواهند کرد.
ما تنها ماموريت داريم تا مردم را اتحاد ببخشيم تا رژيم
را به پائين بکشند و زمينه بر گزاری يک همه پرسی
همگانی زير نظر مراجع ذی صلاح را فراهم بياوريم نه
بيشتر!!
به اميد آنروز
ناصر مستشار











اخبار مربوط به زندانیان سیاسی و نقض حقوق بشر









Tulips in Holland







No comments:
Post a Comment